اليسای نازماليسای نازم، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره
مامان فیروزهمامان فیروزه، تا این لحظه: 31 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره
بابا اسیبابا اسی، تا این لحظه: 34 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

الیســا پری کوچولوی مامانی

آتلیه ی هفت ماهگی

سلام خوشگله مادر ده روزی میشه که عکسات آماده شده منم زودی رفتم گرفتمشون اما چون فلش همراهم نبود  نتونستم فایل عکسارو بگیرم تا بذار توی وبت تا این که امروز با بابایی رفتیم و فایل عکسارو گرفتیم وقتی خانومه داشت عکسارو واسم میریخت با خودم گفتم چه مهربونه که داره فایل ها ی روتوش شده رو بهم میده حالا نگو که داشت خامش رو واسم میریخت منم گفتم اونا به کارم نمیاد اما زیر بار نرفت منم مجبور شدم تا دو برابر هزینه کنم که عکسارو روتوش شده بگیرم الان انگاری دو بار عکس چاپ کردم ولی فدای سرت مهم نیست  البته ناگفته نماند که با خواست خودم هیچ فتوشاپی رو ی خود گرامیت انجام نشد فقط کمی دور و بر عکسارو مرتب کرد اونم خیلی کم   ...
30 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

رویش دومین دندان  لبخندت مبارک...         عزیز دلم دومین دندونت وقتی هفت ماه و بیست ونه   روزت بود در اومد ...   مبارکه گلم     وقتی خوابیدی ازدندونات عکس میندازم میذارم برات بوووس ...
27 ارديبهشت 1393

چند تا عکس ملوس

عشق مادر میمیرم واسه این عکسات       اما از دنت خوردنت  بگم :که همه طعمی رو بهت میدم؛ بیسکویتی،زعفرانی،موزی.وانیلی،تافی و...به جز شکلاتی و توت فرنگی آخه شنیدم خود میوه ی توت فرنگی و خود شکلات واسه زیر یک سال حساسیت زا هستش پس ریسک نمیکنم     دوست دارم عروسک ملوسم   ...
27 ارديبهشت 1393

بازم خرید واسه دخمری.....

سلام به دخمر  یکی یدونم دیروز با خاله الهه و سبحان جونی رفتیم پارک خوش گذرونی اما چون دیر اقدام به عکس برداری کردم تاریک شد نشد عکسای خوب ازت بگیرم انشاالله دفعه ی بعد اولین باری بود که میرفتی پارک ملت چنان از دیدن بچه ها به وجد اومده بودی که نمیشد کنترلت کرد جدیدا یاد گرفتی د ست تکون میدی به نوعی همون بای بای واسه همه هم بای بای میکردی یه کار جدید دیگه هم ذوق کردنه که قیافت موقع ذوق کردن محشره و کار بعدی هم (((د))) کردنه به همه جا محکم ضربه میزنی میگی      د   د     که من عاشقشمممممممم   اینا هم تازه واست گرفتم مبارکه ناز بانووووووو     این که عاشقشم ...
27 ارديبهشت 1393

دخمرم داره حسابی خانوم میشه

سلام شکوفه ی بهاری قربونت برم که داری  نم نم بزرگ میشی عشق مامانی دیگه به تغذیه ات حساس تر شدم آخه بهد از پایان هشت ماهگی میتونی چیزای بیشتری بخوری منم دستم بازتر شده توی تنوع غذا ها  و خوشحالم وعده های غذایی تو بیشتر کردم و خدا رو شکر اینطوری کمترم ازم تقاضای شیر میکنی روزی سه وعده غذا و چند وعده هم میان وعده بهت میدم سعی میکنم هر دو ساعت که کوچولو هم هست بهت بدم که اگه میل نشون دادی بخوری اگرم میل نداشتی که یه کمی بعدش میدم این روزا هزار ماشاالله خلقو خوت خیلی تغییر کرده کلی کارای با مزه انجام میدی کلی لوس شدی حسابی این روزا از همه دل میبری منم که کلی ذوق مرگ میشم امکان نداره جایی بریم که خاطرخواه پیدا نکنی هزار ماشاالله به دخ...
25 ارديبهشت 1393

عکس و گفتنی های روز جمعه

دختر دوست داشتنی و حسابی خانومم سلام به روی ماهت  جیگر من جمعه منو شما و بابایی با هم رفتیم یه تفریح جانانه جنگل عباس آباد  کلی سه تایی خوش گذروندیم جای دوستان خالی  همش من و بابایی میگفتیم تفریح با دخمری چه صفایی داره ها معلومه که خدارو شکر واسه تفریح پایه ای هزار ماشاالله دخمری امیدوارم این خلق و خو برات بمونه پنبه ی مادرررررررررر اینم از دخمری مشغوله بازی و دلبری                      داری با تعجب به آتیش مینگری                        ...
22 ارديبهشت 1393

احوالات این روزای دخمری.............

سلام خوشگله مادر   بمیرم  برات آخه الان که دارم مینویسم حسابی مریض شدی هم تب هم آبریزش   بینی وسرما خوردگی اصلا حالت تعریفی نداره البته خودم مسبب این حال و   روزتم دیشب که با هم رفتیم بازار لج کردی که از کالسکه بیارمت بیرون منم مجبور   شدم و از بس باد میزد که سرما خوردی به زور بهت دارو میدم  قطره استامینوفن   رو که اصلا نمیخوری از بس لعنتی تلخه نمیدونم او دارو ساز ها خودشون فکر   نکردن  بچه ها چطور باید این دارو رو بخورننننننننن.     بگذریم امیدوارم زودی خوب شی امشبم عروسی پسرخاله ی بابا اسی بود که &nbs...
19 ارديبهشت 1393

تبریک هفت و هشت ماهگی با تاخیر

الیسا جونم  ورود  به هشتمین ماه زندگیت  مباررررک... دوست دارم دخمر هشت ماهه ی من                                                                                                                                                  &nbs...
19 ارديبهشت 1393